شنبه، آبان ۰۲، ۱۳۸۸

گاهي اوقات هم خرده نگيريد
اجازه بديد بچه‌گانه فكر كنم
فكركنيد
راحت باشيم اينجا جز ما كسي نيست

یکشنبه، مهر ۲۶، ۱۳۸۸

هفته ها چه تكراري تكرار مي شن

جمعه، مهر ۲۴، ۱۳۸۸

دلم يه با هم بودنٍِ طولاني
من و تو
با هم با خيال راحت
با خيال راحت
يني منظورم اينه كه خدا خودت خجالت بكشه اين دفعه رو به حرفم گوش كن ديگه يني چي هي نچ نچ مي كني
اعصاب ندارما

سه‌شنبه، مهر ۲۱، ۱۳۸۸

كاش اين همه راحت تسليم نمي شدي
وقتي گفتم پس بريم
كاش به جاي اينكه بگي كجا ؟ ميگفتي بمون، من هستم
كاش وقتي رفتم
سعي مي كردي
برگردم هر چه زودتر
كاش من دلم اين همه از رفتنم نگرفته بود
كاش منتظر نبايد مي بودم تا تو برم گرداني
كاش دلم اين همه نگرفته بود

سه‌شنبه، مهر ۱۴، ۱۳۸۸

انگار كه همه چيز رو بايد تحت كنترل داشته باشم
حالا مثلن نميشه تو هر موقعيت فك نكنم كه اگه فلان كنم فلان پيامدو داره
يا نميشه اگه يه غلطي كردم بعدش ديگه فك نكنم كه خاك بر سرت حالا كه اينكارو كردي فلان و بيسار ميشه
Every thing is on the control
انگار كه خسته نشدم بازم برنامه ميريزم كه چه جوري كنترلمو بيشتر كنم

شنبه، مهر ۱۱، ۱۳۸۸

از اون موقع هايي كه هي خودم به خودم ميگم رها كن ولي نميكنم
همه ي آدماي دوروبرم ميگن رها كن با زمن....

بعد هميشه اينطور موقع ها انقد لفت ميدم تا از اون بالا يه پسِ گردني محكم بخورم بعد بگم اَ بالاخره خودش اتفاق افتاد حتي با اين همه مقاومتِ‌من
ولي راستش با همه اين اوصاف باز هم نمي تونم اين كارا روبكنم
دوس دارم تو اين شرايط يكي بياد بهم بگه حق داري تو كار اشتباهي نميكني شرايطت مي طلبه

جمعه، مهر ۱۰، ۱۳۸۸

از چند هفته پيش كه احساس كردم خيلي وقته زندگيم دچار استاپ شده و قدم از قدم پيش نميره تصميم گرفتم ليست چيزايي رو كه امسال مي خواستم براي خودم نوشته بودم رو پاره كنم . هر كدوم روي يكي از اين برگه نوت‌ها نوشته بودم . به انرژي مثبت و واين كه هرچي از هستي بخواي واقعن اعنقادي ندارم تازه سر لج هم دارم باهاش .
امروز آخرين سري اين برگه ها رو پاره كردم ريختم دور . از خواسته هاي خيلي بزرگم تا اون ساده ساده ها . ميدوني 90% از اونا برآورده نشده بود و ديگه هم نميشه 10% هم هنوز معلوم نيست .
هيچ كدوم محقق نشده بود .
زندگي آدم گاهي اوقات دچار استاپ ميشه
زندگي من گاهي دچار استاپ ميشه
زندگي من خيلي وقته دچار استاپ شده