مست بوديم هواي تراس خنك بود
رفته بودم بالش و پتو اورده بودم كه با امير بخوابيم اونا كباب مي زدن ما يخ مي كرديم مي خوابيديم . تمام مدت دود بال كبابي رو تنفس ميكردم.
خواب بوديم ما خواب.
يهو اومد جيغ زد مي خواين بخوابين بياين تو گربه داره از روتون رد ميشه
من خواب بودم
من نمي دونستم كجا خواب بودم
من توي تختم بودم گربه چيكار ميكرده اونجا مگه
چهارشنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۸۹
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر